هنرهای تجسمی سینما تئاتر اخبار هنر موسیقی جشنواره ها رسانه تخصصی

بازارچه هنری یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر

اولین آرت فر ایران؟!

بازارچه هنری یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در مجموعه باغ موزه قصر با مشارکت بیش از پنجاه گالری تهرانی و شهرستانی دایر شده است. خبر خوش و هیجان انگیزی بود. بسیاری از مدیران نگارخانه ها هم از این فرصت رایگان استقبال کردند. (حالا این که یک رویداد اقتصادی چقدر می تواند با عنوان فجر انقلاب اسلامی همخوان باشد، بحث دیگری است.)

گفتند آرت فر تهران؛ مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در صفحه شخصی خودشان نوشتند؛ اولین آرت فر ایران. اولین. حالا این برنامه چقدر با تعاریف استاندارد آرت فر مطابقت دارد، بماند. اما اگر این عنوان را بپذیریم، خب آقای مدیرکل جوان هستند و تازه وارد این حوزه شده اند. طبیعی است که به سادگی از صفت اولین استفاده کنند. مشاورها هم که معمولاً در این شرایط ترجیح می دهند تایید کنند.

به قیمت است

مغایرت هایی با تعاریف آرت فر در این رویداد به چشم می خورد. مهمترین آن، بعد از ورود مستقیم بخش دولتی، شاید تمایل بعضی غرفه ها به حرکات نمایشی به جای جلب مشتری و نقدینگی است. برای نمونه؛ این تصویر غرفه گالری محسن است. یکی از ثروتمندترین فعالان بخش هنرهای تجسمی کشور؛ گفتند این تابلو را هنرمند با خون خودش ساخته است! با این مضمون؛ «به قیمت است». حتماً می خواسته به تقلید بعضی از هنرمندان، بخشی از خودش را در اثر هنری به جا بگذارد. خون هم مثل نفس و مدفوع و… متعلق به هنرمند است با بار نشانه شناسی و نمادین بیشتر. این تلقی در دنیای هنر بی سابقه نیست و قاعدتاً مخاطب آگاه از مفهوم آن و نسبتی که با فروش اثر هنری و اقتصاد هنر دارد، مطلع است. حالا این اثر کنایه آمیز در یک آرت فر چه معنا و تناسبی دارد، سئوالی است که باید از برگزارکننده پرسید.

هیچ

در آرت فرهای مشهور دنیا گاهی هزینه شرکت یک گالری متوسط به چندین و چندصد هزار دلار می رسد. البته دلال های بزرگتر مبالغ بیشتری برای شرکت در این بازارها هزینه می کنند. هزینه های جانبی را هم باید به این ارقام اضافه کرد. این به معنی تمرکز گالری برای فروش بیشتر در آرت فر است. با این اوصاف آیا واگذاری فضای باغ موزه قصر برای نمایش هایی مثل گالری آرت سنتر، AG و… با تبلیغات دولتی و… می تواند مصداق عنوان آرت فر باشد؟ از طرفی بررسی آثار ارائه شده در نگارخانه ها نشان می دهد که هنوز سنت و شیوه همکاری گالری و هنرمند با آنچه در روابط حرفه ای و مترقی هنر جهانی اتفاق می افتد، فاصله زیادی دارد.

در هر حال باید آرزو کرد که همه زندان ها روزی به فضاهای هنری و فرهنگی تبدیل شوند و در این مورد خصوصاً باید منتظر بود تا با اعلان صادقانه و واقعی رقم نهایی فروش این بازارچه و مقایسه آن با هزینه های رسمی و غیررسمی از میزان منافع آن و تناسب با تبلیغات و سخنرانی ها، تحلیلی دقیق تر داشت.


سعید فلاح‌ فر

نویسنده مهمان

نوشته های مشابه

پاسخی بدهید